۱. ورود به عمارت استایلز

آرتور هستینگز، پس از مجروح شدن در جنگ جهانی اول، به دعوت دوستش جان کاوندیش به عمارت استایلز می‌آید.

این خانه بزرگ در حومه انگلستان، پر از شخصیت‌های متفاوت و پررمز و راز است.

خانم انگلثورپ، بانوی مسن و ثروتمند خانواده، به‌تازگی با مردی مشکوک ازدواج کرده است.

هستنـگز، آرام آرام متوجه تنش‌ها، حسادت‌ها و دروغ‌های پنهان در خانه می‌شود.

ناگهان، شبی بانوی خانه به طرز اسرارآمیزی مسموم می‌شود.

همه شوکه‌اند، و انگیزه برای قتل زیاد است.

قاتل کیست؟ چه چیزی پشت این نقشه پیچیده پنهان است؟

زمان، علیه حقیقت حرکت می‌کند.

 

۲. بکارگیری ذهنی بی‌نظیر

دوست قدیمی هستینگز، کارآگاه معروف بلژیکی، هرکول پوآرو، در نزدیکی آن منطقه زندگی می‌کند.

با خواهش هستینگز، پوآرو تحقیق را آغاز می‌کند.

او با دقت به سرنخ‌های کوچک و رفتارهای جزئی توجه می‌کند.

برخلاف پلیس محلی که گمراه می‌شود، پوآرو راهی دیگر می‌پیماید.

برای پوآرو، حقیقت در جزییات پنهان است.

او به شواهد نه فقط نگاه، که فکر می‌کند.

پرسش‌های دقیقش گره‌های ذهنی را باز می‌کند.

و ما، اولین بار طعم منطق خاص او را می‌چشیم.

 

۳. زهرِ پنهان، نیت آشکار

خانم انگلثورپ با ماده‌ای سمی کشته شده که به‌سختی شناسایی می‌شود.

همه در خانه مشکوک‌اند: از همسر جوانش، تا خدمتکار، و حتی فرزندان ناتنی‌اش.

وصیت‌نامه‌ای که اخیراً تغییر کرده، انگیزه مالی را تقویت می‌کند.

اما دروغ‌های کوچک، بیشتر از اسناد رسمی حرف می‌زنند.

پوآرو به ترکیب سم و زمان مصرف آن حساس می‌شود.

او رد دارویی را دنبال می‌کند که گمان می‌رفت بی‌خطر باشد.

هر گفت‌وگوی کوتاه، یک قطعه از پازل است.

و سم، نه‌فقط جسم، که ذهن را نیز درگیر می‌کند.

 

۴. حقیقت در برابر ظواهر

همسر جوان خانم انگلثورپ، مظنون اصلی است.

اما شواهد به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که بیش از حد واضح‌اند.

پوآرو می‌داند که هوش، پشت چنین ظاهری پنهان نمی‌شود.

او با دقت به روابط خانوادگی نگاه می‌کند.

حتی نحوه‌ی نوشتن یک نامه یا باز شدن در اتاق، معنای خاصی دارد.

کریستی در این اثر نشان می‌دهد که ظاهر حقیقت، همیشه فریبنده است.

در عمارت استایلز، نقش‌ها عوض می‌شوند.

و کسی که مقصر به‌نظر می‌رسد، شاید فقط بازیچه‌ای باشد.

 

۵. پرده‌برداری نهایی

پوآرو همه اعضای خانه را جمع می‌کند.

او با بازسازی دقیق شب حادثه، قاتل واقعی را افشا می‌کند.

نقشه، باهوشانه و دقیق بوده؛ ترکیبی از عشق، طمع و خشم.

قاتل برای گمراه کردن همه، مدارکی جعلی ساخته بود.

اما ذهن منظم پوآرو، هر خطا را کشف کرد.

رازِ استایلز، حالا برملا شده، اما اثر آن تا مدت‌ها باقی خواهد ماند.

برای خواننده، لذت کشف و غافل‌گیری، بی‌نظیر است.

و این، آغازی‌ست بر اسطوره‌ای به نام پوآرو.

 

۶. تولد یک سبک

«ماجرای عجیب در استایلز» نخستین رمان آگاتا کریستی و معرفی هرکول پوآرو است.

در این اثر، سبک خاص معمایی او شکل می‌گیرد: جزئیات، رفتار، و پایان غیرمنتظره.

کریستی نه‌فقط قاتل را پنهان می‌کند، بلکه ذهن خواننده را به بازی می‌گیرد.

پوآرو با شخصیت منحصربه‌فردش، الگویی برای کارآگاهان بعدی می‌شود.

این رمان پایه‌گذار فرمول «اتاق بسته» در جنایت است.

نویسنده نشان می‌دهد که قتل، فقط عملی فیزیکی نیست؛ روایتی روانی‌ست.

«استایلز» هنوز پس از یک قرن، نفس‌گیر باقی مانده.

آغازی که هرگز کهنه نمی‌شود.